_KKHiqsWUOJ7jHoUfr6jWGPYAWzmEi5oDSWG6K7Uf68 لحظه های رنذگی قسمت دوم :: فن فیک اکسو sima

فن فیک اکسو sima

در این وبلاگ داستان از گزوه اکسو و دیگر گروه ها گذاشته می شود و منتظر نظرها و انتقاد ها هستیم

فن فیک اکسو sima

در این وبلاگ داستان از گزوه اکسو و دیگر گروه ها گذاشته می شود و منتظر نظرها و انتقاد ها هستیم

در این وبلاگ داستان از گزوه اکسو و دیگر گروه ها گذاشته می شود و منتظر نظرها و انتقاد ها هستیم و حتما مارو دنبال کنید . داستان روز های شنبه و دوشنبه و چهارشنبه و جمعه در خود وبلاگ گذاشته می شود یادتون نره حتما مارو دنبال کنید .

بایگانی
آخرین مطالب

لحظه های رنذگی قسمت دوم

يكشنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۸، ۰۱:۰۴ ب.ظ

قسمت دوم

چن :چرا انقدر تنده؟؟؟ 

+ اهم اهم چرا تنده؟؟ دارم خ......اهم اهم اهم سوختم آب بدید!!! 

دی او: انقدر تنده؟؟؟ 

+ تو از قصد تندش کردی!!!می دونستی من حساسیت دارم!!! 

دی او: اصلا این طوری نیست!!

 + هست!!

 دی او: میگم نیست !! 

بک: اصلا دی او تو نمی دونی که ما غدای تند دوست نداریم؟؟؟ 

دی او : جای تشکرشونه !!! اوووف ببخشید یادم رفته بود.

 + مال من خیلی تنده انگار یه شیشه فلفل رو خالی کردی نه؟؟ اهم اهم اهم 

سوهو: دیگه مبالغه نکن!! 

+ اخه بخورید ببینید!!! 

+ بک کاستو بده .

 بک : بیا . 

+ دی او!!! اهم اهم خیلی ......

 بک : چی شد؟؟؟ 

+ اگه جرعت دارید یه قاشق از اینو بخورید !!!

 کای : چون دی او درست کرده من می خورم !!

 + باز این شروع کرد، بخورببینم !!! 

کای : باشه !! دلتم بخواد که دست پخت دی او رو بخوری!! 

+ بخور ببینم!!

 کای : باشه 

 چن :یعنی انقدر تنده؟؟؟

 + تند نیست !!! 

شیومین: پس چیه ؟؟

 سهون : یعنی ایسکامون کردی؟؟؟ 

+ خوب بزارید بگم اه !! تند نیست آتیشه ، بخور دیگه کای .

 کای : باشه 

{ 1 دقیقه بعد } 

کای : سوووووووووختمممممممم . 

+ فکر کنم حالت جا اومد کای نه؟؟؟

 کای : آب بدید!! 

دی او: باشه ،باشه اعتراف می کنم !!! خوب .... تو غدا فلفل ریختم خیلی کم ریختم ، همش نصف قاشق !!!

 سهون و سوهو : دی او!!

 دی او : ولی وقتی رفتید دستونو بشورید تو غدای چانیول یه قاشق فلفل ریختم

+ الان اگه من حالم بد شه بدنم قرمز شه باید چی کارکنم ؟؟؟؟؟

 دی او : یعنی انقدر حساسیت داری؟؟؟

بک: پاشو بریم دکتر چانی !!! دفعه پیش مگه یادتون نیست رفتی زیر سرم ،پاشو!!! 

+ فقط یه سوال می پرسم امید وارم که اون جواب نباشه ، نگوکه فلفل قرمز ریختی ؟؟؟

 کای : هنوز دهنم می سوزه ، لبم قرمز شده!!! 

شیومین: خوب میشه کای  

دی او : اتفاقا فلفل قرمز ریختم!!! 

+ نه !!!!!! من تورو .......

 سهون : واقعا همچین .... 

دی او: همچین چی سهون؟؟؟ 

سهون : نه نه فقط می خواستم بگم که همچین کار خوبی کردی هههه

 + تا اون باشه دیگه به من نگه ساتاسو ...... 

+ خوفناک خوفناک خوفناک خوفناک خوفناک ، بریم دکتر !!!

 بک : منم همراهت میام ، خیلی شوخیه بدی بود دی او!!!!

 سوهو : راست میگه تو می دونستی چانیول به فلفل حساسیت داره !!

 دی او: باشه باشه چانیول ببخشید ، حالا راضی شدید؟؟

 + خخخخخخخخخخ 

 شیومین و چن: چی شد؟؟؟ 

+ بازیگر خوبی میشم خخخخ 

 سهون : داشتی بازی می کردی !!!!

 کای : می سوزه!!! 

بک : یعنی الکی بود؟؟ ولی تو به فلفل حساسیت داری!!

 + دارم ولی با فلفل قرمز چیزیم نمیشه بایه قرص زد حساسیت حله !!!

 بک: واقعا که !!

 دی او: منو باش که ازت عذر خواهی کردم

 + اتفاقا همینو می خواستم ، می خواستم عذرخواهی تو ببینم و بشنوم خخخخخ .

 سهون : بازیگر خوبی میشی چانی خخخخ  

+ برم قرص بخورم شوخی شوخی جدی نشه ، هان ؟؟ کجاست؟؟ مگه این جعبه های قرص ها نیست؟؟؟ 

شیومین : همونه  

چن : اره همونه 

 کای : رنگش قرمز بود؟؟

 + اره 

 کای : وسطشم یه خط بود؟؟ 

+ اره  

کای : اون مگه قرص خواب نبود؟؟؟ 

+ نگوکه خوردیشون !! یه ورق رو تموم کردی ؟؟ 

اصلا تو برا چی باید قرص خواب بخوری ؟؟

  کای : خوابم نمی برد!!!

  + تو که نصف روزو خوابی می خواستی قرص بخوری کل روزو شب و بخوابی ؟؟؟ اصلا چی دارم میگم ، خداااااااا 

 کای : حالا حواسم نبود!!! 

+ من الان قرص ندارمممممممم !!!!!! 

قسمت سوم چهارشنبه . نظر یادتون نره!!

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۸/۰۴/۲۳
sima shams

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی