لحظه های رنذگی قسمت ششم
قسمت ششم
+یعنی چی ؟؟
بک : یعنی اینکه تو از دخترا خوشت میاد یا می بینیشون احساسی پیدا می کنی ؟؟
+ خوب ... اره ، اینو به هر پسر دیگه ای بگی همینو بهت میگه چون این ذات انسان که یه احساس خاصی نسبت به جنس مخالفش داشته باشه !! به اطرافت نگاه کن ، از انسان بگیر تا حیونات همه جف هستن ، پس باید همچین حسی باشه
بک : ولی سهون میگه که از دخترا خوشش نمیاد .
+ اون ؟؟ اون که با نگاهش به دخترا دلشونو می بره اینو گفته می تونم بگم حرف چرت زده !! اون پوکرفیست اعظم ..... خودم آمارشو دارم ، بهت دروغ گفته خخخخخ .
بک : پس آمارشو داری ؟؟
+ اره دارم ، اصلا کسی نیست که بگه از دخترا بدم بیاد حالا مال بعضی ها خیلی کمه مال بعضی ها خیلی زیاد از حده !! بکیشم خودمون داریم .
بک : کی ؟؟
+ از او دسته های خیلی زیاده !
بک : خخخ حتما داری کای رو میگی ؟؟
+ دقیقا ، اگه سهون این حرف رو بهت گفته حتما جزو دسته کمه .
بک : باشه خخخخ حالا که به حرفات گوش کردم می بینم داری راست میگی .
+ حالا چی شده ؟؟ عاشق شدی ؟؟
بک : من ؟؟ نه بابا ، فقط می خواستم یه بحث دوستانه داشته باشیم .
+ در اینده بدردت می خوره .
بک : خخخ به درد خودت هم می خوره .
+ بگذریم ، نوشیدنی می خوری ؟؟
بک : چرا که نه ! ولی بزار من حساب کنم !!
+ نه خودم حساب می کنم .
بک : باشه ، خودت خواستی ها !
+ چی می خوری بگیرم ؟؟
بک : هر چی که تو می خوری !!
+ باشه ، پس هر چی که من گفتم.
بک : باشه .
+ پس همون همیشگی .
بک :خوبه خخخ .
+ می خوام یه چیزی بهت بگم که به کسی تا حالا نگفتم به جز کمپانی که از مو ضوع خبر داره .
بک : چی ؟؟ کنجکاو شدم !!
+ قراره یه سریال بازی کنم یعنی ...
. بک : سریال ؟؟؟؟
+ اره .
بک : بهت تبریک میگم .
+ تو اولین کسی هستی که اینو بهش گفتم !!
بک : ممنون که بهم اطمینان کردی .
+ به کسی نگی ها خخخخ .
بک : باشه ، حالا موضوعش چیه ؟؟ کنجکاوم .
+ نمی گم .
بک : من که صمیمی ترین دوستم نمی گی ؟؟
+ اخ گفتن به کسی نگم
. بک : باشه ولی باید قول بدی یه بار منو ببری سر صحنه فیلم برداری ،قول بده !!
+ باشه قول می دم، با حدود یک ماه دیگه تموم میشه
بک : هان ؟؟ یه ماه دیگه ؟؟
+ اره خیلی وقته فیلم برداری رو شروع کردیم .
بک : الان داری بهم میگی ؟؟
+ خخخ ببخشید ولی مجبور بودم .
بک : پس به خاطر همین بود زود از خونه می رفتی بیرون دیرم میومدی !! فکر می کردم می رفتی خوشگذرونی !!!
+ خخخخخ .
بک : اهان بزار ادامشو بگم ، زیاد غرغر می کردی ، با هامون بیرون نمی یومدی ، سرت همیشه تو گوشی بود ، نمیخندیدی .
+ بک !!
بک : چیه میگه ؟؟ دروغ نگفتم خودتم می دونی که این چند وقته این طوری بودی !!
+ بک ، بیا بغلم .
بک : خیلی وقت بود بغلم نکرده بودی !!
+ دلم سوخت برات بک ، چقدر دلت پر بود !
بک : قبول دارم ، همش هم تقصیر تو بود !!
+ ببخشید .
بک : ولی باید منو ببری سر صحنه ، باشه ؟؟
+ باشه فردا قراره برم می خوای بیای ؟؟
بک : داری میگی که نیام ؟؟
+ نه فقظ خواستم بدونی ، ممکنه زیاد جالب نباشه !!
بک : چرا ؟؟
چیزی توش داره ؟؟؟
+ اون که اره، به غیر از اون !!
بک : یعنی داره ؟؟؟
+ اره ....
بک : اهم اهم دیگه ازاین بدتر چی ؟؟
+ وای حالا همچین میگی انگارچی کار کردم یه دونه بوسه دیگه !!!!
بک : یعنی انجام دادی ؟؟
+ اره دیگه ، حالا بازم داره
بک : کمپانی می دونه ؟؟
+ اره .
بک : اووف .
+ فردا قراره بمیرم ، یعنی اصلا مهم نیست ؟؟
بک : دیگه تا اینجاشو فکر نکرده بودم
+ ساعت 3 هست بریم نهار بخوریم ؟؟
بک : بریم ، من که گشنمه .
+ انقدر گرم صحبت شدیم که یادمون رفت .
بک : بریم نودل بخوریم .
+ نودل ؟؟؟ مهمون منی ، چرا می خوای نودل بخوری ؟؟ یه غذای ارزون !! نمی گم بده ها ولی تو خونه هم می تونیم درست کنیم .
بک : تو منو مهمون کردی ، قرار نیست که جیبتو خالی کنم .
+ ای کاش همه دوستا مثل تو بودن خخخخ .
بک : یعنی اعضا این طوری نیستن ؟؟
+ مگه من گفتم اعضا ؟؟ بعدش فقط خواستم یه حرف شاعرانه بزنم !!
بک : این الان شاعرانه بود ؟؟
+ حالا !! ، من یه جای رو می شناسم که نودل هاش خوبه .
{ 30 دقیقه بعد }
بک : رسیدیم ؟؟ به نظرم که خوبه !
+ ببخشید دوتا نودل گوشت می خوایم .
× لطفا 5 دقیقه صبرکنید تا اماده شه .
+ باشه .
{ 5 دقیقه بعد }
+ بخور بک !! نوش جان
بک : تو هم همین طور، ام واقعا خوشمزست !!
+ جای که من بیارمت غذاش خوشمزست !!
بک : باشه بخور .
+ خخخخ باشه ، اهم اهم اهم اهم .
بک : چی شده ؟؟؟
+ اهم اهم اهم اهم .
بک : چی شده ؟ چرا ...
منتظر قسمت بعد باشید ، نظر یادتون نره ، قسمت بعدی فردا