لحظه های رنذگی قسمت پنجم
قسمت پنجم
{30 دقیقه بعد }
×ممنون که با هام همکاری کردین ، میشه باهاتون عکس بندازم ؟؟
+ حتما ، بچه ها بیاید عکس بندازیم !!
× 1، 2،3،ممنون .
اعضا : خواهش می کنیم
بک : خواهش می کنم
+ بک خودتو نگیر !!
کای : اوه بک !! بلدی ها
بک : دیگه در این حد بلدم !!!
+ می خوای بلد نباشی !! مثلا تو راهنمایی و دبیرستان خوندی !!
بک : راست میگه خخخخخ
دی او : اگه اینو به من گفته بود همین جا حسابشو می رسیدم !!
+هیچ وقت هم چین چیزی رو نمیگم !! مگه از جونم سیر شدم !!البته اینم بگم که از زندگی خسته شدم .
چن : هنوز زوده که خسته بشی !! مگه چند سالته که داری این حرف رو می زنی !!
+ من تا 30 سالگی عمر کنم بسمه !!
بک : ببند دهنت رو !!!
سهون : دقیقا .
سوهو : واقعا که
. دی او : خنگ !!!
کای : به اندازه کافی شنیدیی
شیومین : ول کنید بچه رو !!
دی او : این کجاش بچست ؟؟ دو متر قدشه !!
+ اوووووف ، اصلا می دونی چیه ، نظرم عوض شد تا یک یا دو ماه دیگه عمر کنم کافیه !
بک : خفه شو!!
چن : می خوای اذیت کنی ؟؟
+دقیقا !!
سهون : ازار داری ؟؟
+دارم چه جورشم .
دی او :معلومه .
کای : بک چقدر عصبانی شده
شیومین : حق داره عصبانی بشه
چن : اره .
+ باشه حالا ، چرا این طوری نگاه می کنید ؟؟ دیگه نمی گم خوبه ؟؟
اعضا : بار دیگه ای وجود نداره !!
بک : واگرنه خودم با دستای خودم ...
+ باشه فهمیدم ، دیگه نمی گم
چن : خوب شد
مربی : مصاحبه تموم شد؟؟
سوهو : بله تموم شد
مربی : حالا بیاد تا در مورد برنامه با هاتون صحبت کنم ، چانیول بهشون که گفتی دیگه !!!
کای : چیزی که به ما نگفت !!!!!
+ کای !! اگه بهت نگفته بودم که اینجا چی کار می کردی ؟؟ ، اصلا برای چی اومدی ؟؟
مربی : نمی دونم از دست شما بچه ها باید چی کارکنم !! بریم تو اتاق من .
{ 5 دقیقه بعد }
مربی : میرم سر اصل مطلب ، شما قراره تو یه برنامه شرکت کنید .
+ اسم برنامش رو که گفتم امید وارم یادتون باشه ، آقای کای !!
دی او : یادمون هست !!
+ برای کسایی گفتم که یادشون نبود !! البته ، خدارو شکر .
مربی : شما دوتا چرا هه ی می پرید به هم ، داشتم میگفتم اوه خوب شد یادم افتاد ، فردا باید بریم .
سوهو: کجا ؟؟
+ سر قبر من ایشا .....
بک : ساکت شو !!!
مربی : دوباره شروع کردن !!! فردا باید تو برنامه کیس گیم شرکت کنید در ضمن پخش زنده هم هست !!
کای : چی ؟؟
+ فردا ؟؟
دی او: برنامه زنده ؟؟
شیومین : مربی !!
چن : اوفف .
سوهو: هه ی بچه ها غرنزنید !!!
سهون : مگه میشه !!
مربی : ببخشید بچه ها کاری از دستم بر نمی یاد ، کمپانی این تصمیم رو گرفته ،اهان در ضمن ای رو هم بگم که بعد از شرکت تو برنامه قراره که کارامون فشرده بشه !!! پس سر حال باشید ، موفق باشید بچه ها !!
کای : یعنی چی ؟؟
مربی : یعنی اینکه باید موزیک ویدیو ظبط کنیم .
+ هنوز چیزی در مورد موزیک ویدیو نمی دونید ؟؟
مربی : باید اول متن رو اماده کنیم ،در حال نوشته شدن هست دوم این که شما باید بخونید سوم اینکه باید رقص رو یاد بگرید و تمرین کنید چهارمم این که موزیک ویدیو رو ظبط می کنیم .
+ شنیدنشم خستم می کنه !!
کای : دقیقا .
مربی : حالا وقت زیاد هست ، نگران نباشید ، بدا می بینمتون .
سوهو : چشم .
اعضا : خدا حافظ .
+ همین رو کم داشتیم .
کای :حالا که شروع نشده !!!
+ بلخره که شروع میشه .
کای : حالاهر چی
بک : بریم خونه ؟
چن : اره ، بریم خونه
+ بک بیا بریم .....
سوهو : جایی نمی ریم !!! و نمی رید ، باید برا فردا آ ماده بشیم.
+ بک بیا بریم بیرون .
بک : باشه ، بریم ، بدشم مامان سوهو ، با شما ها نبود ، بامن بود .
سوهو : اینم برا من زبون در اورده !!
بک و چانیول : ببخشید مامان سوهو !! بای .
سهون : جدی جدی رفتن ؟؟
دی او : نه روحشون رفت ، اینم دیگه سوال داره ؟؟؟
چن : بزارید برن ، یه هوایی بخورن .
شیومین : خیلی سخت میگیری سوهو !!
سوهو : هیونگ !!
شیومین : جانم ؟؟
کای : خخخخ
دی او : بس کنید ، چطورب بهم میگید عزیزم و جانم ؟؟ حال ادم به هم می خوره خیر، سرتون مرد هستیدا ؟؟
کای : دی او عزیزم ، حرص نخور !!
دی او : کای !! جرعت داری یه باردیگه بگو .
کای : غلظ کردم !!
+ کجا بریم بک ؟؟
بک : ام بریم پارک ؟؟
+ خوبه بریم ،نهارم مهمون من خوبه ؟؟
بک : خوب نیست ، عالیه !!!
+ پیاده بریم دیگه ، اونا قراره با ماشین برن .
{ 30 دقیقه بعد }
بک : چانی می خوام یه چیزی ازت بپرسم .
+ بپرس .
بک : تو از دخترا خوشت میاد ؟؟